نام کتاب : تاریخ زندگانی امام جواد نویسنده : حسینی شاهرودی، محمد جلد : 1 صفحه : 190
2- عباسيان به او وعدههاى بسيارى داده بودند كه در صورت
پيروزى بر امام نصيب او مىشد و در صورت شكست، آن همه اموال از دست او مىرفت.
از اين رو با نهايت غرور و تكبر در مجلس حاضر شد و در
برابر امام (ع) نشست.
شايد در بدو امر براى او ناراحت كننده بود كه او را با
آن مقام علمى و موقعيت اجتماعى در مقابل كودكى قراردادهاند و احساس مىكرد با طرح
يك سؤال دشوار امام (ع) را مغلوب مىسازد؛ از اين رو از مأمون اجازه خواست تا سؤالى
طرح كند. مأمون او را به حضرت جواد عليه السلام ارجاع داد و امام (ع) آمادگى خود را
براى پاسخ به سؤال او اعلام كرد.
«يحيى بن اكثم» كه شايد ساعتها فكر كرده و خود را آماده
ساخته بود پرسيد: درباره كسى كه در حال احرام صيدى را كشته است چه مىفرماييد؟
امام جواد (ع) در ابتدا پاسخ را بيان نكرد بلكه در مورد
خودِ سؤالِ «قاضى القضات» و فروع آن به بحث پرداخت و با طرح چند سؤال در رابطه با پرسش،
به او فهماند كه سؤال عالمانه نبوده و سؤال كننده اطلاع كافى از فروع مسأله ندارد.
امام (ع) از يحيى پرسيد: آيا اين شخص، شكار را در خارج
از محدوده حرم كشته است يا در حرم؟ عالم به حكم حرمت شكار در حال احرام بوده يا جاهل؟
عمداً كشته يا به خطا؟ آزاد بوده يا برده؟ آيا كودك بوده يا بزرگ و بالغ؟ براى اولين
بار چنين كارى كرده يا براى چندمين بار؟ شكار از پرندگان بوده يا غير پرنده؟ از حيوانات
كوچك بوده يا بزرگ؟ آيا شخص مُحرم از كار خود پشيمان است يا بر انجام آن اصرار دارد؟
در شب شكار كرده يا در روز؟ در احرام عُمره بوده يا احرام حج؟!
«يحيى بن اكثم» از اين همه فروع كه امام براى اين مسأله
طرح نمود، متحير شد و آثار ناتوانى و زبونى در چهرهاش آشكار گرديد و زبانش به لكنت
افتاد به طورى كه حضار مجلس ناتوانى او را در مقابل آن حضرت نيك دريافتند.
مأمون كه در هر دو صورت خود را پيروز مىديد يعنى اگر
يحيى غالب مىشد در حقيقت بر امام پيروز شده بود و اگر امام (ع) غلبه مىكرد عباسيان
را مجاب مىنمود و از جهت ديگر به هدف خود مىرسيد. از اين رو با پيروزى امام (ع) با
خوشحالى گفت:
خداى را بر اين نعمت سپاسگزارم كه آنچه من انديشيده بودم
همان شد. سپس به بستگان و
نام کتاب : تاریخ زندگانی امام جواد نویسنده : حسینی شاهرودی، محمد جلد : 1 صفحه : 190