نام کتاب : کتاب احکام و حقوق کودکان در اسلام نویسنده : --- جلد : 1 صفحه : 576
پدر خود او را به حساب آوري، يا همانند (همسال) توست که برادرت ميباشد، و يا کوچکتر از توست که بايد او را فرزند خود بداني.[1]
و نيز به ايشان فرموده است: عذر کسي که از تو پوزش بخواهد، بپذير و پذيراي عفو و گذشت از مردم باش. «... وَأَقبِل عُذرَ مَنِ اعتَذَرَ اِلَيکَ وَ أَقبِلِ العَفوَ مِنَ النّاسِ».[2]
علي بن جعفر از برادرش امام موسي کاظم(عليه السلام) نقل ميکند که روزي پدرم دست مرا گرفت و فرمود: فرزندم، پدرم محمد بن علي(عليه السلام) همچنانکه دست تو را گرفته ام، دست مرا گرفت و فرمود: پدرم علي بن حسين(عليه السلام) دست مرا گرفت و فرمود: فرزندم، هر کس از تو کار خيري خواست، برايش انجام بده، اگر او اهل خير باشد، تو به مقصود خود رسيدهاي و اگر اهلش نباشد، تو خود شايسته و اهل آن خواهي بود. «يا بُنَي إِفعَلِ الخَيرَ اِلي کُلَّ مَن طَلَبَهُ مِنکَ فَإِن کانَ مِن أَهلِهِ فَقَد أَصَبتَ مَوضِعَهُ وَ اِن لَم يَکُن مِن أَهلِهِ کُنتُ أَنتَ مِن أَهلِهِ».[3]
کوتاه سخن اينکه معاشرت، رفت و آمد، نشست و برخاست، داد و ستد و برخورد با ديگران، از لوازم حتمي و اجتنابناپذير زندگي اجتماعي است؛ انسان در مسير زندگي با افراد مختلف، با سليقههاي گوناگون و گرايشها و فرهنگهاي متفاوت مواجه ميگردد. و حتّي گاه با کساني برخورد ميکند که از نظر فرهنگ، اخلاق, و سطح فکر پايينتر از وي هستند، بلکه چه بسا از اعتدال رواني برخوردار نبوده و پيوسته در صدد بهانهگيري، اِشکال تراشي و درگيري با اطرافيان خود هستند. در اين ميان، کساني که از سلامت روحي کافي برخوردارند، به حرمت انساني خود ارج نهاده، از هر وسيلهاي براي پاسداري و حراست از آن استفاده ميکنند و از اطرافيان خود نيز انتظار دارند اين خواسته طبيعي را پاس بدارند.
ليکن هرگز نبايد انتظار داشت که اطرافيان و معاشران ما در همه امور زندگي با ما هم فکر، و هم سليقه بوده و هيچگونه اختلافي نداشته باشند.
روح سازگاري و احترام متقابل ضمن اينکه از برترين صفات انساني و عاليترين خصلتهاي مسالمتآميز به حساب ميآيد، ميتواند مشکلات اجتماعي، و معاشرتي را در