نام کتاب : دائرة المعارف مؤلفان اسلامی نویسنده : --- جلد : 1 صفحه : 524
هدایایی دریافت کرد، به همین خاطر در سال 255 هـ که عبیدالله عزل، و برادرش سلیمان والی شد، ابن رومی به عبیدالله وفادار ماند و پس از بازگشت عبیدالله به قدرت در سال 265 هـ ، ابن رومی موقعیت و محبوبیت بسیار بیشتری یافت. وی به جز اینان در ستایش برخی افراد و خاندان ها همچون خاندان های ایرانی بنوفیاض و آل نوبخت به ویژه ابوسهل اسماعیل بن نوبخت، از بزرگان و رؤسای شیعه و ابوصقر اسماعیل بن بلبل، رئیس رییس دیوان صنایع شعر سروده است. کسان و گروه هایی همانند آل فرات، آل وهب، بعضی قضات، شاعران و آوازه خوانان نیز از مدح و هجوهای ابن رومی بی نصیب نمانده اند.16 به گفته ابن عمرانی، او معتضد عباسی (خلافت 279 ـ 289 هـ ) را هم مدح نموده است.17
علی ابن رومی به دلیل شهرت و ویژگی های شخصیتی اش، مورد توجه بسیاری از ادیبان و نویسندگان پس از خود قرار گرفته و درباره او کتاب ها نوشته شده و یا گزیده هایی از شعرهایش جداگانه گردآوری گردیده است که برخی از آنها آورده می شود: سعد بن شداد سمعی ناجم (م 314 هـ ) ادیب و شاعر از شاگردان او بوده و بیشتر اشعار استاد را روایت کرده است18 ابن عمار ثقفی (م 314 هـ ) ادیب و مورخ شیعی کوفی معروف به عُزیر (حمار العزیر) که خود ابن رومی درباره اش شعر سروده، کتابی در شرح حال شاعر نوشته و منتخباتی از اشعارش را گرد آورده بود19 سعید بن هاشم بن وعله خالدی (م 371 هـ ) برخی اشعار او را گزینش کرده بود20 و سهل بن مرزبان (م 420 هـ ) هم کتابی در شرح حال ابن رومی نگاشته است.21
همان گونه که اشاره شد، وی زبان تند و گزنده ای داشت و به گواهی منابع، کمتر کسی از گزند هجویات او در امان ماند و در نهایت به خاطر همین ویژگی به قتل رسید. غالب منابع علت مرگ شاعر را چنین می گویند که چون قاسم بن عبیدالله بن سلیمان، وزیر معتضد عباسی از هجو ابن رومی بیم داشت، دسیسه ای چید و خشکنانجه (نوعی حلوای ایرانی) آغشته به سم را به وی خورانیدند. وقتی ابن رومی از مسموم شدن خود آگاه شد، برخاست تا از پیش وزیر برود. قاسم بن عبیدالله گفت: کجا می روی؟ پاسخ داد: به همان جایی که مرا فرستادی. وزیر گفت: سلام مرا به پدرم برسان. ابن رومی هم به طعنه جواب داد: من به جهنم نمی روم. اینان به اتفاق، وفات او را در سال 283 یا 284 هـ ثبت کرده اند،22 اما از یک نکته غافل شده اند که وزارت قاسم بن عبیدالله از سال 288 تا 291 هـ بود23 یعنی حدود پنج سال پس از مرگ شاعر، و در این زمان پدرش عبیدالله بن سلیمان بن وهب، وزارت را بر عهده داشت و در سال 288 هـ درگذشت و پسرش قاسم جایگزین پدر شد.24 بنابراین، قاتل ابن رومی نمی تواند قاسم باشد و قول درست آن است که سید مرتضی (م 436 هـ ) آورده و به نقل از باقطانی می گوید: عبیدالله بن سلیمان بن وهب در جریان هجوهای ابن رومی قرار گرفت و به او گزارش دادند که این شاعر با پسرش ابوالحسین قاسم، زیاد نشست و برخاست دارد، از این رو عبیدالله وزیر به پسرش گفت: می خواهم ابن رومی را ببینم و روزی که شاعر در نزد قاسم بود، پیش آنان رفت و با ابن رومی سخن گفت و از او خواست مقداری از اشعار خود را بخواند و او چنین کرد. وزیر، شاعر را فردی نادان یافت و به پسرش گفت: زبان این شاعر از عقلش درازتر است، چیزهایی می گوید که به عاقبتش نمی اندیشد، او را از خودت دور کن. قاسم بن عبیدالله به پدرش گفت که او در جریان اسرار خاندان آنها هست. اگر چنین کند بیم آن می رود که اسرار وزارتشان را که پنهان داشته اند، افشا نماید. وزیر با زیرکی و با اشاره به بیتی از ابوحیه نمیری، هیثم بن ربیع بن زراره (م حدود 180 هـ ) به پسر فهماند که منظورش طرد شاعر نبود، بلکه کشتن اوست. قاسم، ابن فراس را در جریان تصمیمشان قرار داد. عبیدالله هم به ابن فراس فهماند که او را از سر راه بردارد و ابن فراس که بارها از سوی ابن رومی به طور گزنده هجو و رسوا شده بود و با او به شدت دشمنی داشت، به وزیر اطمینان داد که به تنهایی از کشتن وی بر می آید و با خشکنانجه مسمومش ساخت. باقطانی می افزاید: با این حال مردم عبیدالله را قاتل می دانستند، نه ابن فراس را.25 بنابراین، بخشی از گفته های منابع پیشین افسانه ای بیش نیست. علی ابن رومی پس از مسموم شدن، چند روزی در خانه خود بستری شد و در این مدت طبیب مدام برای مداوای او رفته و با داروهای متعدد به معالجه اش می پرداخت، ولی گویا شاعر از طبیب راضی نبوده و معتقد بود که پزشک در بعضی از درمان ها اشتباه کرده است. وی این عقیده را در ابیاتی بیان داشته است.26 در هر صورت ابن رومی در بغداد دار فانی را وداع گفت و در مقبره باب البستان دفن شد.27
پی نوشت ها
[1] ـ معجم الشعراء (مرزبانی) 145. [2] ــ دیوان ابن الرومی 1/ 7 ـ 9، مقدمه.*
نام کتاب : دائرة المعارف مؤلفان اسلامی نویسنده : --- جلد : 1 صفحه : 524