نام کتاب : دائرة المعارف مؤلفان اسلامی نویسنده : --- جلد : 1 صفحه : 60
عبدالرحمان، بکر بن خنیس و حماد بن سلمه را می توان نام برد.8 عسقلانی چنان به دانش اندوزی و بهره گیری از دانشمندان اشتیاق داشت که به بغداد و اساتید آنجا اکتفا نکرد، لذا به کوفه و از آنجا به بلاد دیگری چون بصره، حجاز، شام و در نهایت به عسقلان، از شهرهای ساحلی شام رفت و از شیوخ آن مناطق استفاده کرد.9 وی پس از مسافرت به این دیار، آنجا را به عنوان وطن خود برگزید و تا آخر عمر در همان جا رحل اقامت افکند10 و به همین سبب به عسقلانی شهرت یافت.11 بسیاری از راویان و مورّخان از شاگردان وی بوده و از او روایت کرده اند که محمد بن اسماعیل بخاری صاحب الصحیح، ابوحاتم رازی محدّث معروف و ابوزرعه دمشقی صاحب تاریخ از برجسته ترین اینان اند.12 ابن ابی حاتم و عجلی بر وثاقت وی تأکید کرده13 و ابن حبّان نام وی را در زمره ثقات آورده است.14 ابن سعد، عسقلانی را مردی کوتاه قد توصیف کرده و می نویسد که وی به کاغذفروشی اشتغال داشت.15 او پس از 88 سال زندگی در سال 220 هـ در عسقلان درگذشت.16 آدم دارای تألیفی به نام تفسیر القرآن می باشد.17
پی نوشت ها
[1] ـ التاریخ الکبیر 2/39. [2] ــ الطبقات الکبری 7/490. [3] ــ سیر اعلام النبلاء 10/335. [4] ــ الثقات 8/134. [5] ــ تاریخ بغداد 7/27. [6] ــ الطبقات الکبری 7/490. [7] ــ تاریخ الاسلام 15/60. [8] ــ تاریخ بغداد 7/17. [9] ــ همان. [10] ــ الطبقات الکبری 7/490. [11] ــ الأنساب 4/190. [12] ــ تهذیب الکمال 2/303. [13] ــ الجرح و التعدیل 2/268 تاریخ الثقات 58. [14] ــ الثقات 8/134. [15] ــ الطبقات الکبری 7/490. [16] ــ همان. [17] ــ هدیة العارفین 1/1.*
دیگر منابع: الوافی بالوفیات 5/297 موضّح اوهام الجمع و التفریق 1/463 تهذیب تهذیب الکمال 1/196 تقریب التهذیب 1/30 شذرات الذهب 1/47.
آدم ـ قرشی (م دهه 60 قرن دوم هجری)
ابوعمر آدم بن عبدالعزیز بن عمر أموی.
فرزند ام عاصم، دختر سفیان بن عبدالعزیز بود.1 ابوعمر ابتدا ساکن شام بود و سپس به عراق رفت.2 او از بزرگان شعرا3 و از یاران مهدی عباسی در بغداد بود.4 هنگامی که ابوالعباس سفاح نخستین خلیفه عباسی (خلافت 132 ـ 136 هـ ) بقایای امویان را به قتل می رساند، بر او منت می نهد و او را از مرگ نجات می دهد. خلیفه، وی را به سبب اشعار و طبع ظریفی که داشت، اکرام و احترام می کرد.5
برخی وی را متهم به زندقه کرده اند.6 حتی گفته شده که مهدی عباسی (خلافت 158 ـ 169 هـ ) وی را به سبب اشعارش که از آن بوی زندقه استشمام می شد، احضار کرد و سیصد ضربه شلاق به او زد و از وی خواست تا به گناه خود اعتراف کند، ولی او این اتهام را رد کرد. در ابتدا فردی زشت کار، گستاخ، بی پروا و دائم الخمر بود، ولی در پیری به زهد و پرهیزکاری روی آورد.7 مجموعه شعری که برجای گذاشت، حاوی بیست ورقه بود.8 سرانجام، در دهه 60 قرن دوم درگذشت.9
پی نوشت ها
[1] ـ الاغانی 15/286 و287. [2] ــ تاریخ مدینة دمشق 7/459. [3] ــ الوافی بالوفیات 5/294. [4] ــ تاریخ بغداد 7/25. [5] ــ الاغانی 15/286 و287. [6] ــ الفهرست (الندیم) 184. [7] ــ الاغانی 15/286 و287. [8] ــ الفهرست (الندیم) 184. [9] ــ الوافی بالوفیات 5/294.*
دیگر منابع: البیان و التبیین 3/201 تاریخ الاسلام 11/32 مختصر تاریخ دمشق 4/226 تهذیب تاریخ دمشق 2/364 تاریخ التراث العربی 2/4/152 دائرة المعارف الشیعیة العامه 1/319.
آدم ـ قمی (پیش از 203 ـ اواخر قرن سوم هجری)
آدم بن اسحاق بن آدم قمی اشعری.
منسوب به قبیله اشعری است که ابتدا در یمن بودند و پس از فتوحات اسلامی و در زمان حجاج بن یوسف، عده ای از آنها به قم مهاجرت کرده و مقیم شدند. جد او آدم از اصحاب امام صادق(علیه السلام) بود. وی از راویان حدیث در اواخر قرن سوم1 و مردی زاهد و خاشع بود و از راویانی چون یونس بن یعقوب و عبیدالله بن محمد جعفی روایت دارد. ابراهیم بن هاشم قمی، احمد برقی2 و محمد بن عبدالجبار از آدم روایت نقل کرده اند. نجاشی وی را توثیق کرده است.3 اثر وی کتاب الحدیث می باشد.4 تاریخ وفاتش به دست نیامد، ولی پیش از سال 203 هـ5 و اواخر قرن سوم حیات داشت.6 مقبره وی در قبرستان شیخان قم است.