به جز سورههاى ياد شده كه حدود نيمى از سورههاى قرآن راتشكيل مىدهد ديگر سورهها با سجعهاى متنوع آمده كه معمولًا تركيبى از سجعهاى ياد شده است و با قرار گرفتن چند سجع كنار يكديگر تركيب زيبا و بديعى را پديد مىآورد. به عنوان نمونه در سوره مدّثر چند آيه پشت سر هم با سجع «راء» آمده است، آنگاه چند آيه با «الف» چند آيه با «راء» چند آيه با «نون» سپس در آيات آخر سوره از سجع «هاء» استفاده شده است. در برخى از سورهها يك آيه به صورت ترجيع بند تكرار شده، مانند سوره مرسلات كه آيه شريفه: «فَوَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ»* ده بار آمده است و يا در سوره رحمن كه- عروس قرآن لقب يافته- آيه شريفه «فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ»* 31 بار تكرار شده است. از سوى ديگر سبك ادبى قرآن نه به صورت «نثرمسجع» است ونه «بحرالطويل» و نه «شعر منظوم دو بيتى» ونه «شعر نو» بلكه محسناتى از اينها را داراست و گاهى در برخى موارد به يكى از اينها نزديك مىشود، ولى در عين حال يك سبك مخصوص به خود دارد كه هيچ يك از اين اسامى را نمىتوان بر آن نهاد. ضرورت توجه به ويژگىهاى هنرى قرآن در ترجمه در ترجمه قرآن مجيد به زبانهاى ديگر، با عنايت به زيبايىهاى لفظى ومعنوى و صحنهپردازيها و وزن و آهنگ اعجازآميز كلام الهى، الزاماً بايد علاوه بر ترجمه دقيق و صحيح مفاهيم به اين ويژگىهاى هنرى نيز توجه داشت و در حد امكان آنها را رعايت كرد تا ترجمهاى هر چه نزديكتر به قرآن كريم ارائه گردد. بر مترجم است كه با آوردن كلمات اضافى يا تعيين مصداق، گستره مفهوم را محدود نكند و با شكستن نظام كلام و آوردن فواصل وقافيههاى ناهماهنگ زنجيره سخن را از هم نگسلد. البته توجّه به اين واقعيت