كه «قرآن داراى هفت بطن است و هر بطن هفت بطن ديگر را در بر دارد» [1] كار مترجم را بسيار مشكل مىكند و ارائه ترجمهاى كه هم آيات به طور كامل معنى شده باشد هم زيبايىهاى لفظى ومعنوى و وزن و آهنگ ويژه قرآن در آن بازگردان شده باشد و از انسجام واستحكام ادبى هنرى برخوردار باشد، كارى است بسيار مشكل كه بسيارى از قرآن پژوهان و بزرگان آن را دور از دسترس دانستهاند؛ امّا اين حقيقت را نبايد از نظر دور داشت كه تلاش در جهت دستيابى به ابعاد مختلف واستفاده از اين چشمه جوشان وحى هيچ گاه نبايد متوقف بماند واين حق اقوام مسلمان غير عرب زبان است كه ترجمهاى هر چه نزديكتر به متن قرآن كريم در اختيارداشته باشند. از سوى ديگر تا آنجا كه تاريخ ترجمههاى قرآن نشان مىدهد تنها بخشى از مترجمان بودهاند كه به اين ويژهگى ممتاز قرآن، يعنى جوهره وزن و آهنگ دلنشين و فواصل موزون آن توجه و عنايت كرده و كوشيدهاند ترجمه و تفسيرى مسجّع و موزون ارائه دهند كه در اينجا به نمونههايى از اين سبك كه بدان دسترسى يافتيم اشاره مىكنيم: ترجمهاى آهنگين از دو جرء قرآن مجيد يكى از قديمىترين نسخ ترجمه قرآن مجيد كه به فارسى نگاشته شده، ترجمهاى است از دو جزء قرآن كريم كه به هنگام تعمير حرم شريف امام هشتم حضرت رضا (ع) از ميان ديوار به دست آمدهاست و مرحوم دكتر رجائى كه نثر كتاب را نمونه شعر فارسى، حدّ فاصل هجائى و عروضى شناخته است؛ در مقدمه خويش بر اين ترجمه كهن [كه نام مترجم آن هم [1]. عن رسول اللَّه (ص): انّ للقرآن ظهراً و بطناً و لبطنه بطناً إلى سبعة ابطن. تفسير صافى/ مقدمه؛ و نيز سفينة البحارماده بطن.