بارها يادآورى شدهاست كه بيش از معانى و حقايق بسيار بلندى كه قرآن با ترتيب حروف و كلمات و آيات مىنماياند، صداها و آهنگهايى است كه از برخورد حروف و حركات و كوتاهى و بلندى آيات برمىآيد، و مشاعر شنونده و خواننده را آنچنان جذب مىنمايد كه معانى و مناظر متنوع برايش مشهود و ملموس مىشود. اكنون پس از بررسىهاى دقيقى كه برخى از محققان خارجى در قرآن كردهاند، تا حدى به اين راز اعجاز رسيدهاند. پروفسور آرتور ج. آربرى، كه آخرين و دقيقترين مترجم قرآن به زبان انگليسى است، اين راز ترجمه و تقليد نشدنى قرآن را دريافته و نام ترجمهاش را «تعبير قرآن» نهادهاست، ايشان در مقدمه ترجمه خود مىنويسد: «در اين كوشش كه من براى بهبود كار گذشتگانم انجام دادهام، و براى تهيّه چيزى كه شايد به عنوان يك انعكاس ولو بسيار ضعيف از متن به حدّ اعلى بليغ قرآن پذيرفتهام، زحمتها كشيدم تا اوزان بسيار متنوع قرآن را فرا گيرم. اين سيماى بسيار مشخص، و به قول «پيكتال» در ترجمه قرآنش «آن سمفونى غير قابل تقليد كه تنها اصواتش انسان را به گريه و جذبه مىكشاند» تقريباً به طور كلى مورد غفلت مترجمان گذشته قرار گرفتهاست، بنابراين تعجبآور نيست كه آنچه را آنها به عمل آوردهاند به راستى در برابر اصل بس شكوهمندانهاش، سست و بىروح بيابيم، زيرا قرآن نه نثر است و نه نظم، بلكه تافتهايست بىهمتا از هر دو» [1]. ترجمههاى جديد قرآن مجيد در بين ترجمههاى اخير قرآن مجيد تا آنجا كه نگارنده از نظر گذرانده است، گرچه مترجمين محترم كمتر از گذشتگان به آهنگين ساختن ترجمه [1]. پرتوى از قرآن، جزء سىام/ 24..