چگونگى پيدايش و ويژگيهاى اين ترجمه آنچه تاكنون گفته شد، گفتارى در باب ضرورت توجه به برجستگىهاى هنرى و نظماهنگ قرآن كريم در ترجمه به زبانهاى ديگر بود، اينك چگونگى پيدايش و ويژگيهاى اين ترجمه را در چند محور بصورت فشرده يادآور مىشوم. 1- انگيزه پيدايش اين ترجمه در حقيقت به دوران كودكى نگارنده بازمىگردد، آنگاه كه مادر بزرگم شبها با آوايى دلنشين سورههاى آخر قرآن را برايم مىخواند و از من مىخواست آيات را به همراهش زمزمه كنم و به خاطر بسپارم؛ با آنكه در آن سن و سال چيزى از معانى و مفاهيم قرآن را نمىفهميدم، اما آهنگ جذّاب و زيباى آن، چنان مجذوبم مىساخت كه بى اختيار در طول روز آنها را همانند ترانههاى كودكانه تكرار مىكردم و تا شب چند آيه و گاهى سورهاى را از بر مىكردم. به راستى هنوز آن آهنگ دلنشين و آواى ملكوتى در گوشم طنين انداز است كه در حال جست و خيز و بازى مىخواندم: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ. تَبَّتْ يَدا أَبِي لَهَبٍ وَ تَبَّ. ما أَغْنى عَنْهُ مالُهُ وَ ما كَسَبَ. سَيَصْلى ناراً ذاتَ لَهَبٍ. وَ امْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ. فِي جِيدِها حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ». از آن زمان به بعد ترجمههاى كهن و نوپديد قرآن را بارها مورد مطالعه قرار دادم، اما هرگز گمشده خود را كه از كودكى مرا مجذوب و مسحور خود ساخته بود در آنها به دست نياوردم. 2- در زمستان سال 1367 ه ش، در يك لحظه ملكوتى و فضاى نورانى كه از مشغلههاى علمى- اجتماعى و تلاشهاى سياسى فراغتى حاصل آمدهبود و آرزوها در ذهن جان مىگرفت، اين انديشه به خودنمايى پرداخت كه به ترجمهاى بدينسبك و سياق از قرآن كريم دستيازم، اما بزرگى كار، دشوارى