نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : گرمارودى، سيد على جلد : 1 صفحه : 173
171 و (ياد كن) آنگاه را كه كوه طور را از جاى كنديم و چون سايبانى بر فراز آنان برافراختيم و پنداشتند كه بر سرشان فرود مىآيد؛ (و فرموديم:) آنچه به شما دادهايم با توانمندى دريافت داريد و از آنچه در آن است ياد كنيد باشد كه پرهيزگارى ورزيد. 172 و (ياد كن) آنگاه را كه پروردگارت از پشت فرزندان آدم، زادههاى آنها را برآورد و از آنان بر خودشان گواهى گرفت كه آيا من پروردگارتان نيستم؟ گفتند: چرا، گواهى مىدهيم؛ مبادا كه در رستخيز بگوييد ما از اين ناآگاه بوديم. 173 يا بگوييد: پدران ما بىگمان پيش از اين شرك مىورزيدند و ما فرزندانى از پس ايشان بوديم؛ آيا ما را به (كيفر) آنچه تباهانديشان [1] كردهاند، نابود مىفرمايى؟ 174 و ما اينگونه آيات خود را روشن مىداريم و (چنين مىكنيم) باشد كه آنان (به راه راست) باز گردند. 175 و خبر آن كسى را براى آنان بخوان كه (دانش) آيات خويش را بدو ارزانى داشتيم اما او از آنها كناره گرفت و شيطان در پى او افتاد [2] و از گمراهان شد. 176 و اگر مىخواستيم (جايگاه) او را با آن آيات فرا مىبرديم اما او به دنيا گراييد و از هواى نفس خود پيروى كرد؛ از اين رو داستان او چون داستان سگ است كه اگر به او بتازى لهله مىزند [3] و اگر او را وانهى (باز) لهله مىزند؛ اين داستان گروهى است كه آيات ما را دروغ شمردند پس اين داستان را باز گوى باشد كه آنان بينديشند. 177 بد داستانى است (داستان) كسانى كه آيات ما را دروغ شمردند و به خويش ستم مىورزيدند. 178 كسانى را كه خداوند راهنمايى كند راهيافتهاند و كسانى را كه در گمراهى نهد زيانكارند. [4] [1]. مبطلون: برابر باطل در فارسى، نادرست و نيز تباه است- فرهنگ تازى به پارسى، ص 124، به يادداشت شماره 4، ص 402 رجوع فرماييد. [2]. يعنى شيطان براى گمراه كردنش در پى او افتاد (نه اينكه شيطان از او پيروى كرد) [3]. لهله زدن: نفس كشيدن پياپى همراه با بيرون افكندن زبان از دهان بر اثر تشنگى يا گرما- فرهنگ بزرگ سخن، ص 6477. [4]. در اصل: هر كه را خداوند راهنمايى كند پس او رهيافته است و هر كه را در گمراهى نهد پس آنانند كه زيانكارند.
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : گرمارودى، سيد على جلد : 1 صفحه : 173