نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : گرمارودى، سيد على جلد : 1 صفحه : 297
28 و با آنان كه پروردگار خويش را سپيدهدمان و در پايان روز به شوق لقاى وى مىخوانند خويشتندارى كن و ديدگانت از آنان به ديگران دوخته نشود [1] كه زيور زندگى اين جهان را بجويى و از آن كس كه دلش را از ياد خويش غافل كردهايم و از هواى (نفس) خود پيروى كرده و كارش تباه [2] است پيروى مكن. 29 و بگو كه اين (قرآن) راستين و از سوى پروردگار شماست، هر كه خواهد ايمان آورد و هر كه خواهد كفر پيشه كند، ما براى ستمگران آتشى آماده كردهايم كه سراپردههايش آنان را فرا مىگيرد و اگر فريادرسى خواهند با آبى چون گدازه فلز به فريادشان مىرسند كه (گرماى آن) چهرهها را بريان مىكند؛ آن آشاميدنى بد است و زشت آسايشگهى است (آن آتش). 30 آنان كه ايمان آوردهاند و كارهاى شايسته كردهاند بىگمان ما پاداش كسانى را كه كارى نيكو كنند، فرو نمىنهيم. 31 آنان بهشتهايى جاويدان خواهند داشت كه از بن (كاخهاى) آنان، جويبارها [3] روان است؛ در آنجا به دستبندهايى زرّين آراسته مىگردند و جامههايى سبز از ديباى نازك [4] و ديباى ستبر [5] مىپوشند در حالى كه بر تختها پشت مىدهند؛ آن پاداش، خوب و (آن بهشت) آسايشگاهى نيكوست. 32 و براى آنان دو مردى را مثل آور كه براى يكى از آن دو، دو باغستان انگور برآورديم و گرداگرد هر دو (باغستان) خرمابن و در ميان آنها كشتزار نهاديم. 33 هر دو باغستان ميوه خويش را مىآورد و از آن [6] چيزى كم نمىنهاد و ما در ميان آن دو (باغستان) جويبارى روانه ساخته بوديم. 34 و او را (بار و) برى بود پس (يك روز) به همراه خويش- كه با وى گفت و گو مىكرد- گفت: من از تو در مال بيشتر و در نفر نيرومندترم. [1]. در اصل: از آنان برنگذرد. [2]. فرطا: ضياعا يعنى ضايع كرده شده- لسان التنزيل، ص 330. [3]. جويبار در اصل، كناره جوى است چنان كه دريابار، كناره درياست امّا به خود جوى هم گفته مىشود. [4]. سندس: گونهاى ديبا- فرهنگ واژهياب، ج 2، ص 914. [5]. استبرق: ديباى ستبر- فرهنگ تازى به پارسى، ص 25 [از كلمات فارسى قرآن است، در اصل: استبرك (- درشت بافت) بوده است.] [6]. يعنى از اكل (- ميوه)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : گرمارودى، سيد على جلد : 1 صفحه : 297