نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : گرمارودى، سيد على جلد : 1 صفحه : 329
82 و برخى ديوساران [1] براى او در آب فرو مىرفتند و (يا) كارى جز آن انجام مىدادند و ما نگاهبان آنان بوديم. 83 و ايّوب را (ياد كن) آنگاه كه پروردگارش را خواند [2] كه به من گزند رسيده است و تو بخشايندهترين بخشايندگانى. 84 پس، او را پاسخ گفتيم و گزندى كه با وى بود از او زدوديم و خانوادهاش را و با آنها همگون آنان را بدو باز بخشيديم كه بخشايشى از نزد ما و يادكردى براى پرستندگان بود. 85 و اسماعيل و ادريس و ذو الكفل را (ياد كن) كه همه از شكيبايان بودند. 86 و آنان را در بخشايش خويش در آورديم؛ بىگمان آنها از شايستگان بودند. 87 و يونس [3] را (ياد كن) هنگامى كه خشمناك راه خويش در پيش گرفت و گمان برد كه هيچگاه او را در تنگنا نمىنهيم [4] پس در آن تاريكىها بانگ برداشت كه هيچ خدايى جز تو نيست، پاكا كه تويى، بىگمان من از ستمكاران بودهام. [5] 88 آنگاه او را پاسخ گفتيم و او را از اندوه رهانديم و بدينگونه مؤمنان را مىرهانيم. 89 و زكريّا را (ياد كن) آنگاه كه پروردگارش را خواند: پروردگارا! مرا تنها مگذار كه تو بهترين بازماندگانى! [6] 90 آنگاه او را پاسخ گفتيم و يحيى را به او بخشيديم و همسرش را براى او شايسته گردانديم زيرا آنان به كارهاى نيك مىشتافتند و ما را به اميد و بيم مىخواندند و در برابر ما فروتن بودند. [1]. در اصل: شياطين. [2]. مناداة: خواندن- مصادر اللغة، ص 228. [3]. در اصل: ذو النّون (- همراه ماهى يا دارنده ماهى) [4]. مؤلف الميزان، «نقدر عليه» را در اينجا، «تنگ گرفتن بر او»، معنى كردهاند.- الميزان، ذيل همين آيه. [5]. به موضوع عصمت انبياء در يادداشت شماره 2، در ص 320 مراجعه فرماييد. [6]. وارث: بازمانده- فرهنگ عربى در فارسى، ص 244.
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : گرمارودى، سيد على جلد : 1 صفحه : 329