نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : گرمارودى، سيد على جلد : 1 صفحه : 346
60 و كسانى كه آنچه (بايد در راه خداوند) دهند مىدهند، در حالى كه دلهاى آنان هراسان است كه به سوى پروردگارشان باز مىگردند، 61 آنان در نيكىها مىشتابند و براى آن پيشگامند. 62 و ما به هيچ كس جز در خور توانش تكليف نمىكنيم و نزد ما كتابى است كه به حقّ، سخن مىگويد و به آنان ستم نخواهد رفت. 63 بلكه دلهاى آنان از اين (حقيقت) در تنگنايى [1] (افتاده) است و كارهايى جز آن دارند كه آنان آنها را انجام مىدهند. 64 تا هنگامى كه كامروايان ايشان را به عذاب فرو گيريم؛ ناگاه به زارى مىافتند. 65 امروز زارى نكنيد كه از سوى ما يارى نخواهيد ديد. 66 زيرا آيات من برايتان خوانده مىشد اما شما پشت كرديد. [2] 67 در حالى كه در برابر آن گردنكشى مىورزيديد و در نشستهاى شبانه بدگويى مىكرديد. 68 پس آيا در اين گفتار نينديشيدهاند يا آنچه به نياكانشان نرسيده بود به آنان رسيده است؟ 69 يا آنكه پيامبر خود را نشناختهاند از اين روى او را منكرند؟ 70 يا مىگويند كه جنونى دارد؛ (نادرست مىگويند) بلكه او حقّ را براى آنان آورده است و بيشتر آنان حق ناپسندند. 71 و اگر حقّ از خواستهاى آنان پيروى مىكرد آسمانها و زمين و هر كه در آنهاست به تباهى مىافتادند، بلكه ما قرآن [3] را براى آنها آوردهايم اما آنان از قرآن خويش رو گردانند. 72 يا مگر از آنان مزدى [4] مىخواهى؟ مزد [5] پروردگارت بهتر و او بهترين روزىدهندگان است. 73 و به يقين تو آنان را به راهى راست مىخوانى. 74 و بىگمان آنان كه به جهان واپسين ايمان ندارند، از راه گشتهاند. [1]. به يادداشت شماره 3 در صفحه قبل رجوع فرماييد. [2]. يا: برگشتيد/ نكص على عقبيهاى رجع- مختار الصّحاح، ذيل ن ك ص. [3]. بذكرهم: بفخرهم و شرفهم و هو القرآن. كلمات القرآن، ص 200/ ذكر: ياد و يادكرد- فرهنگ تازى به پارسى، ص 341. [4]. الخرج: الذى يخرجه الرّجل من ماله فى السّنة نقيض الدّخل- المعتمد، ذيل: الخرج/ خرج: هزينه، در رفت- فرهنگ تازى به پارسى، ص 306. [5]. الخراج: المال المضروب على الارض، و الجزية- همان، ذيل: الخراج.
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : گرمارودى، سيد على جلد : 1 صفحه : 346