نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : گرمارودى، سيد على جلد : 1 صفحه : 493
48 و هيچ نشانهاى به آنان نشان نداديم مگر آنكه از همانندش بزرگتر بود و آنان را با عذاب فرو گرفتيم باشد كه بازگردند. 49 و گفتند: اى جادوگر! پروردگارت را براى ما به عهدى كه نزد تو كرده است، بخوان! (تا عذاب را از ما بردارد) كه ما رهياب شدهايم. 50 و چون عذاب را از آنان برداشتيم ناگاه پيمان مىشكستند. 51 و فرعون در ميان قوم خود بانگ برداشت و گفت: اى قوم من! آيا پادشاهى مصر از آن من نيست در حالى كه اين جويبارها از زير (كاخ) من روان است؟ آيا نمىبينيد؟ 52 بلكه من از اين كس بهترم كه خوارمايه است و به درستى نمىتواند سخن گويد. [1] 53 پس چرا دستبندهايى زرّين براى او فرو نيفكندهاند يا فرشتگان، دوشادوش با او نيامدهاند؟ 54 آنگاه قوم خود را سبكسار كرد [2] (و از راه به در برد) و آنان از او فرمان بردند زيرا آنان قومى بزهكار بودند. 55 و چون ما را به خشم آوردند از آنان انتقام گرفتيم و همه را غرق كرديم. 56 و آنان را پيشينه و مثلى براى آيندگان كرديم. 57 و چون (داستان آفرينش) پسر مريم را مثال زنند، در دم قوم تو از آن (به ريشخند) بانگ بردارند. [3] 58 و گفتند: آيا خدايان ما بهترند يا او؟ آن را براى تو مثل نزدند مگر به چالش (با تو) بلكه آنان قومى (چالشگر و) ستيزهجويند. 59 او جز بندهاى نبود كه به او نعمت داديم و او را براى بنى اسرائيل نمونهاى قرار داديم. 60 و اگر مىخواستيم به جاى شما در زمين فرشتگانى مىگماشتيم كه جانشين گردند. [1]. حضرت موسى (ع)، لكنتى در زبان داشتهاند و آيه 34 سوره مبارك قصص: «و اخى هارون هو افصح منّى لسانا» نيز، مؤيد آن است. در الميزان آمده است كه پس از پيامبرى و درخواست وى از خداوند (- و احلل عقدة من لسانى/ طه، 27) اين لكنت برطرف شده است- الميزان، چاپ بيروت، ص 149، ذيل آيه 34: خداوند مىفرمايد: «قد اوتيت سؤلك يا موسى»؛ اجابة لادعيته جميعا. [2]. سبكبار يعنى فرومايه/ استخفّ: سبكسار يافت- فرهنگ ترجمه و قصههاى قرآن، ص 184/ فاستخفّ قومه: اى حملهم ان يخفّوا معه، او وجدهم خفافا فى ابدانهم و عزائمهم. و قيل: معناه وجدهم طائشين- معجم تفسير مفردات الفاظ القرآن، ص 281. [3]. و لمّا ضربوا عيسى بن مريم مثلا بعبادة النّصارى ايّاه، اذا قريش من هذا المثل يصدّون اى يرتفع لهم جلبة و ضجيج فرحا وجدلا و ضحكا- تفسير جوامع الجامع، ج 3، ص 310.
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : گرمارودى، سيد على جلد : 1 صفحه : 493