نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : گرمارودى، سيد على جلد : 1 صفحه : 501
23 آيا آن كس را ديدى كه هواى (نفس) خود را، خداى خويش گرفته است و خداوند او را از روى آگاهى به حال وى در گمراهى واگذاشته و بر گوش و دل او مهر نهاده و بر چشم او پردهاى كشيده است؟ پس چه كسى پس از خداوند او را رهنمون خواهد شد؟ آيا پند نمىگيريد؟ 24 و گفتند: آن (حقيقت زندگى) جز زندگانى ما در اين جهان نيست: (دستهاى) مىميريم و (دستهاى) زنده مىشويم و جز روزگار ما را نابود نمىكند؛ و آنان را بدان دانشى نيست، آنها جز به پندار نمىگرايند. 25 و چون بر آنان آيات روشن ما خوانده شود برهان آنان جز اين نيست كه مىگويند: اگر راست مىگوييد پدران ما را (نزد ما) باز آوريد. [1] 26 بگو: خداوند است كه شما را زنده مىگرداند، سپس مىميراند، سپس تا روز رستخيز كه ترديدى در آن نيست؛ شما را گرد مىآورد؛ اما بيشتر مردم نمىدانند. 27 و فرمانفرمايى آسمانها و زمين از آن خداوند است و روزى كه رستخيز برپا گردد، در آن روز تباهانديشان [2] زيان مىبرند. 28 و هر گروهى [3] را مىبينى كه به زانو درآمده است، هر گروهى [4] به سوى كارنامهاش فرا خوانده مىشود، امروز برابر با آنچه مىكردهايد پاداش مىبينيد. 29 اين كتاب ماست كه به راستى (و درستى) با شما سخن مىگويد، ما آنچه مىكرديد باز مىنوشتيم. 30 امّا آنان كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند پروردگارشان آنان را در (كنف) بخشايش خويش درمىآورد؛ اين همان رستگارى آشكار است. 31 و امّا (اى) كافران! آيا آيات مرا بر شما نمىخواندند كه گردنكشى كرديد و قومى گناهكار بوديد؟ 32 و چون گفته مىشد: وعده خداوند راستين است و ترديدى در (برپايى) رستخيز نيست مىگفتيد: نمىدانيم رستخيز چيست؟ تنها پندارى (درباره آن) داريم و ما (به آن) باورمند [5] نيستيم. [1]. يعنى پدرانمان را زنده كنيد. [2]. به زيرنويس شماره 4، در ص 402 رجوع فرماييد. (3، 4). در اصل: هر امّتى. [5]. استيقان: بىگمان شدن- مصادر اللغة، ص 331.
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : گرمارودى، سيد على جلد : 1 صفحه : 501