نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : گرمارودى، سيد على جلد : 1 صفحه : 639
خداوند در همين آيه، مىفرمايد كه كف از بين مىرود؛ من در ترجمه اين آيه از فعل مركب كنار رفتن كمك گرفته و نوشتهام: «كف كنار مىرود»، كه هم يذهب ترجمه شده باشد و هم جفاء به معنى كنار افتادن. () گاهى هم از ناتوانى در برابريابى، عين كلمه عربى، در ترجمه به كار رفته است مثل كلمه «تفصيل» در آيه مبارك 145 از سوره اعراف: وَ كَتَبْنا لَهُ فِي الْأَلْواحِ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ مَوْعِظَةً وَ تَفْصِيلًا. [1] () تنها در يك دو مورد اندكى از دقّت به سوى زيبايى غلتيدهام مثلا در ترجمه «سبحانه و تعالى» آوردهام: «پاكا و فرا برترا كه اوست». () آياتى كه دربردارنده بحثهاى كلامى از ديدگاه شيعه هستند، به برخى چون «عصمت انبياء» عليهم السلام در پانويسها اشاره كردهام اما بسيارى ديگر (چون آيات اضلال و هدايت، حبط اعمال، رؤيت خداوند و ...) را به دليل بسيارى اين آيات و نداشتن جا در پانويسها، بىهيچ توضيح، بدين اميد وانهادم كه خوانندگان علاقهمند، خود به تفسيرها رجوع كنند. () كلماتى بودهاند داراى چند بار معنايى، كه با توجّه به هر يك از آن معانى، چند گونه ترجمه شدهاند مثلا كلمه نور، اگر داراى معنى معنوى بوده است همان نور وگرنه فروغ و يكبار نيز با تسامحى، تابان معنى كردهام يا كلمه «آيه»، در قرآن كريم، هم به معنى «نشانه» به كار رفته است و هم به معنى «معجزه» و هم به معنى «آيه» ى قرآنى يعنى پارهاى از يك سوره؛ يا كلمه مصير كه اگر در متن قرآنى، با «الى» به كار رفته است، به معنى بازگشت به كار بردهام و اگر تنها به كار رفته، به معنى (پويه و) پايانه. و يا رجز كه در لغت به معنى «پليدى» است اما در قرآن به معنى «عذاب» و «عقوبت» (- كيفر) نيز آمده است. () گاهى، معادل زيباى فارسى براى كلمهاى عربى داشتهام، اما به دليلى خاص، ناگزير از كاربرد كلمه عربى شدهام. مثلا در برابر كلمه بشر، همه جا [1]. «باز نمود»، كه يكى از مترجمان ارجمند، در ترجمه خود آورده است، حقيقت آنست كه برابر با كلمه «تفصيل» در اين آيه نيست و معناى محصّلى ندارد.
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : گرمارودى، سيد على جلد : 1 صفحه : 639