20 و اگر بر آن بوديد كه همسرى جايگزين همسرى (كه داريد) كنيد، و به يكى از ايشان دارايى فراوانى [1] داده بودهايد، چيزى از آن را باز مگيريد، آيا با دروغ بافتن و گناهى آشكار آن را باز مىستانيد! 21 و چگونه آن را باز مىستانيد در حالى كه با يكديگر آميزش كردهايد و آنان از شما پيمانى استوار، ستاندهاند. 22 و با زنانى كه پدرانتان به نكاح آوردهاند، ازدواج نكنيد كه كارى زشت و ناخوشايند [2] و بيراه است؛ مگر آنچه از پيش (در زمان جاهليت) روى داده است. 23 بر شما حرام است (ازدواج با) مادرانتان و دخترانتان و خواهرانتان و عمههايتان و خالههايتان و دختران برادر و دختران خواهر و مادران شيردهتان و خواهران شيرخوردهتان و مادرزنهايتان و ختران زنانتان (از شوهر پيشين) كه (اينك) در سرپرستى شمايند، (اگر) از همسرانى (باشند) كه با آنان همخوابگى كردهايد، كه اگر با آنها همخوابگى نكردهايد بر شما گناهى نيست؛ و همسران آن پسرانتان كه از پشت شمايند؛ و (نيز) جمع ميان دو خواهر، مگر آنكه از پيش (در زمان جاهليت) روى داده است، كه خداوند آمرزندهاى بخشاينده است. [1]. قنطار: كلمه يونانى (- كنتار) عربى شده است؛ اندازهاى است برابر با پوست گاوى پر از زر يا سيم- فرهنگ واژهياب، ج 3، ص 1460. [2]. در اصل «مقت» است كه به معنى خشم و بيزارى است. شاه ولى الله دهلوى آن را «مبغوض» معنى كرده است. (مبغوض بر ساخته فارسى زبانهاست و منظور از آن مبغض است به معنى ناخوشايند).